کاخ گردی
بعد از یکی دو روز دید و بازدید فک و فامیل روز 3ام عید بنا رو گذاشتیم به گشت و گذار!بعد از کلی بالا و پایین کردن مناطق مختلف،گفتیم به صورت فرهیخته واری بریم به دیدن کاخ گلستان.نمیدونم چرا اینقد ساده دلی کردیمو گول تبلیغات خلوتی تهران و خوردیم؟حالا شهر به نسبت خلوت بود ولی امان از دل لیلی!!!دم ورودی کاخ یه صف بود که ده دقیقه راه رفتیم تا تهشو پیدا کردیم!صبورانه تحمل کردیم و داخل شدیم،یه چند دقیقه ای تو محوطه چرخیدیم و عکس گرفتیم
ورودی کاخ
روبروی ساختمان رادیو
گفتیم از کجا شروع کنیم خدارو خوش بیاد دیدیم تالار اصلی بهتره...چشمتون روز بد نبینه یه صف داشت به درازای کل محوطه مامانی و آقا رو کاشتیم تو صف و با عمه و بابا رفتیم به گشت و گذار!
هوا خنک بود شازده هم اجازه نمیداد کتشو در بیارم به ناچار کاپشن و از روی کتش تنش کردیم
شازده محو بررسی آثار هنری
مادری با کیسه ای پر از خوراکی
اونقدر تو صف های مختلف معطل موندیم که کاسه صبر پسر لبریز شدو وقتی وارد تالار اصلی شدیم بنای ناسازگاری گذاشت و هوس ممه قبل خواب کرددیده و ندیده با آقای پدر برگشتیم تو ماشین که شازده بخوابه
با این وجود روز خیلی خوبی بود،پر از زیبایی و تاریخ و خانواده.
نکته کنکوری داستان:به محض تعطیلی تهران را ترک گویید که همه جوره این شهر شلوغ پلوغه