آخر هفته خوب!!
یه روز معمولی از خواب پا میشی و یه سری کارای معمولی انجام میدی و در تدارک یه نهار معمولی برای خودت و پسملی میشی که...
یهو تلفن زنگ میزنه و مامانت میگه ما امشب دارم راه میافتیم بیایم پیش پسر!!
یهو دنیا رنگی رنگی میشه
یهو آسمون یه کم آبی تر!خورشید مهربونتر و من زنده تر!!!
و صبح روز بعد ساعت5 صبح میرسن از سفر!!!!!!
و یه آخر هفته خوب برای من و پسر(آقای همسر سرکار بودن!)
یه آخر هفته پر از پارک!!
خرید!!!
غذای بیرون!!!
و اندکی برف بازی!!!!!!!!!!
یه آخر هفته پر از مامان و بابا!!!!
(انگاری قرار نیست من بزرگ شم)
امروز صبح سحر مهمونامون برگشتن،سروش که از خواب پاشد بدو بدو رفت تو اطاق خواب،یه خورده دور و برو نگاه کرد و دنبال داییاش گشت...
جوجه کوچولوی ناناز من دلش مثل دل مامانش تنگ شده انگار...
اینم هدیه مامان منیژه برای شازده!!!!
شازده کوچولوی من تا الان 1سال و 5 ماهه است!
17ماهگیت مبارک ماه من