سروش نازنین سروش نازنین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

♕ سروش شازده کوچولوی من! ♕

تمام دنیای منی!

1393/2/21 12:34
نویسنده : مامان سمانه
831 بازدید
اشتراک گذاری

آخیییش!!

ما برگشتیم!!!

بعضی وقتا عجیب تنبلی میکنم و حس یه خط نوشتنم ندارم!ولی بالاخره بر آب و هوای خمودگی غلبه نمودیم و سلامی دوباره نثار دوستان میکنیم!!

از آخرین وقایع این روزها شروع میکنم،پنجشنبه شازده پسرو گذاشتیم پیش مامانی و با آقای پدر و عمه کوچیکه رفتیم نمایشگاه کتاب!کلی گشتیم و گردیدیمو خرید کردیم(من و جناب همسر محترم خوره ی کتابیم!قبل از اینکه نی نی دار بشیم و قیمتای کتاب اینقدر نجومی بشه تمام پولمونو کتاب میخردیم یادش بخیر...)

این خریدامون از نمایشگاه برای شازده پسر مامان!

 

 

 

 

پسر عشق کتاب مامان!!

 

 

چند ماهی میشه که واسه آقا کوچولو مسواک انگشتی و خمیر دندون خریدیم،ولی از عید به اینور هر شب دندونای کوشولوشو مسواک میزنم!پسر عاشق مسواکشه،تا بهش میگیم سروش مسواک زدی؟سریع انگشتشو میکشه روی دندوناشو مثلا مسواک میزنه!هر شب اول من دندونای پسرو میشورم بعد انگشت خودشو میکنه تو مسواک و یه سری خودش میشوره بعدم کلشو میکنه تو دهنش و محکم میجوه و خیالش که راحت شد پوکه رو میاره تحویل میده!!

 

 

یکی دو هفته است که میرم کلاس خیاطی،گرچه هنوز اندر خم دامن دوزییم!ولی خیلی بهم روحیه داده و سر حالم آورده!!(اینم یه بغل گنده برای مادر شوهر عزیزم که این چند وقت زحمت سروش  رو دوششه!)

کارتن دیدن پسر خیلی بامزه شده!به محض اینکه شخصیت تو کارتن کلمه ای بگه که سروشم بتونه تکرار کنه سریع منو صدا میزنه و اون کلمه رو با همون لحن به من میگه!!

ماشیناشو میاره و همشونو با دقت و وسواس دور تا دور خودش میچینه،خودشم دراز میکشه پیششونو نگاشون میکنه!اونقدر تو کارش حوصله داره و واسش مهمه که انگار کاملا طبق یه الگوی خاص میچینه،خدای نکرده هم اگه کسی بی دقتی کنه و یه خورده نظم ماشینارو به هم بزنه آقا پسر به شدت عصبانی میشه و نع نع کنان برمون میگردونه که ماشینو با دقت بذاریم سر جای اولش!

تو اوج بازی کردنش یه هو شروع میکنه الکی گریه کردن بعد میخنده بعد تموم کلمه هایی که بلده رو واسه هن هناش تکرار میکنه...بچم قدرت تخیلش خیلی قویه(یه خورده هم به مامانش بره کافیه دیگه)

 

یه آخر هفته با عمه فاطمه و عمو بهروز!!

 

(من عاشق این عکس خندان عمه فاطمه شدم!!قبل از این که خودش اعتراض کنه که نذارمش من گذاشتم)

 

 

تو پارک کلی با عرفان دوچرخه بازی کردن و قدم زدن،در حین گشت و گذارشون یه دستفروش که اسباب بازی میفروخته رو دیده بودن و شازده پسر هوس هن هن جدید کرده بود!عرفان نازنینم هم با پول تو جیبیاش یه ماشین خوشگل واسه پسملی خریده بود!!

 

مردان کباب پز

 

 

ماجرای سروش و هندونه!!!!!!

 

 

 

 

 

و...پسر واجب الحموم!!!!!!!!!

 

 

پسندها (6)

نظرات (19)

مامان درین
21 اردیبهشت 93 4:10
وااای عزیزم موهاشو بزار یکم بلند بشه بهش میاد خد ا حفظش کنه
مامان سمانه
پاسخ
مرسی عزیزم لطف دارینچشم امتحان میکنم
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:01
به به عجب،پ شما جزو با کلاسهای وبین؟؟؟ای کتابخوناااااااااااا
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:15
دستتون درد نکنه،ای ول چقدم کتاب داستان برا سروش گرفتین
مامان سمانه
پاسخ
بله دیگه!!یکی یه دونه پسره
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:15
سروش جونم مبارکت باشن عزیزم
مامان سمانه
پاسخ
مرسی خاله جونی
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:19
وبمون یه عروس پاچه خوار نداشت که الحمدالله اونم پیدا شد،،عجب بغلیم شده خخخخخخخخ شوخی کردم عجیجم ایشالله خدا اجرش بده ،مامان بزرگا عاشق نوه هاشون هستن ،دستش درد نکنه
مامان سمانه
پاسخ
بدجنس
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:20
برا منم یه دامن کلوش ملوش بدوز خانومی
مامان سمانه
پاسخ
اندازه مندازه بده بدوزم واست عزیزم
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:21
ههههههههههههه نگران نباش اون خندیدن و گریه های یهویش به خودت رفته سمانه جونی
مامان سمانه
پاسخ
به قول پاتریک:در جریانمژن تیاتری داره بچم
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:23
عجب عمه مهربون و خوش خنده ای،،خوش بحال سروووووووووشماهانم 4 تا عمه داره منهای یکی سه تاون اینجوری نازن
مامان سمانه
پاسخ
مرسیعجب!!
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:23
مردان کباب پز بود زنان کباب خوار کجان عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان سمانه
پاسخ
همون پشت مشتا!!!
مامانی ماهان جون
22 اردیبهشت 93 13:25
سمانه جونی سروشو میبری حموم لیف و کیسم ببر
مامان سمانه
پاسخ
به نظرت با لیف و کیسه به حالت اولیه برمیگرده؟؟؟؟؟
مامان كياراد
23 اردیبهشت 93 9:56
آفرين بي اين پسر كتاب خون ...مسواك زن ...هندوانه خوري كه بايد حتما بره حمام...
عمه زهرا
23 اردیبهشت 93 16:22
الهی عمه قربون هندوانه خودنت بره عزیزم کتابهای قشنگت مبارکت باشه جیگر
مامان سمانه
پاسخ
خدا نکنه عمه جونیممنون
مثل هیچکس
23 اردیبهشت 93 18:18
ای جونم از این به بعد دیگه حتما کمتر میای نت چون سرت شلوغ میشه با دوخت ودوز جالب اینجاست خواهر شوهر من الان داره میره کلاس از همین الان کلی پارچه وسفارشات قبول کرده حالا جند تا رو خراب بکنه خدا میدونه .
مامان سمانه
پاسخ
اعتماد به نفسش تو حلقم
مامان امیررضا
24 اردیبهشت 93 1:43
آفرین مامان زرنگ،هنرمند ،کتابخون،باحوصله ... قربون هندونه خوردنت .چه عکس های خوشگلی انداختی گل پسر
مامان سمانه
پاسخ
مرسی عزیزم خدا نکنه خاله مهربون
مامان مهيار
31 اردیبهشت 93 15:45
به به چه کتاباى جذاب و خوبى مبارکش باشه ايشالا کتاب مقطع دکتراش
مامانی ماهان جون
8 خرداد 93 8:44
عه وااااااااااااااااااااااااااااا....کجایین شومااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1 . . .راستی سلام خوبین؟؟؟آپ نمیشین چراااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان سمانه
پاسخ
اومدیییییییییییم!!!!!!!!!!1
زهرا مامان ایلیا جون
14 خرداد 93 5:38
اپم
زهرا مامان ایلیا جون
18 خرداد 93 2:35
سلام عزززززیزم بدو خصوصی
مامان زری
22 خرداد 93 15:03
ماشالله همه رو همون جوری خوردی وبتون قشنگه دوست دارم بیشتر باهاتون آشنا بشم البته اگه شماهم دوست داشته باشید
مامان سمانه
پاسخ
مرسی عزسزم!!حتما منو پسری خوشحال میشیم