یه شیرین خوردنی!
اندر احوالات په په خوران!!!:
شازده کوچولوی ما اصولا معتقده په په یعنی: میوه،چوب شور،میوه،چیپس،میوه،....
و از اونجایی که مامان خانمش جزمیوه و چوب شور بقیه رو ممنوع کرده!
شازده دست به دامان نداشته پدر محترم میشه،و از اونجایی که کودک درون آقای پدر بسیار بیدار و هوشیاره!!!به سرعت دست به یکی میکنن برای دق دادن مامان بیچاره...
آقا پسر چند روز پیش با قر وقمیش فراوون دنت و از دست من گرفت که خودش بخوره،بعدم پاکت خالی و نیشو تحویل من داد!منو میگی کلی ذوق زده شدم که: الهی فدات بشم خوردیش؟!!!پسملی هم یه دونه از اون لبخندای مکش مرگ ما رو تحویل داد و رفت سر بازیش!من بیچاره از همه جا بیخبر!!
وقت جمع کردن روزنامه های بیشمار آقای پدر احساس کردم قالی سفته،دست زدم میبینم ببببللله،
تمام دنتو خالی کرده زیر میز جلوی مبلا،قالی هم عین سنگ خشک و سفت شده.منو میگی
صداش زدم:سررروووش؟؟؟؟اینا رو کی ریخته؟؟؟ حضرت والا هم با قیافه حق به جانب کلشونو کج کردن زیر میز و نچ نچی کردن و رفتن!!
خدایی ما هم همینقد از مامانامون حساب میبردیم؟؟
واسه خوردن هر وعده غذا هم که قد یه فیلم سینمایی باید ادا و اطوار بیایم،یه قاشق بدیم ببعی بخوره،یه قاشق عکس رو بلوزش(که ایشون در هر صورت هاپو صداش میزنه)،اگه اتفاق خاصی نیافته!یه قاشقم شازده!!وقتی هم که سیر میشه دست منو میبره سمت بلوزش و میگه:هاپو همممم!
خلاصه که دنیاییه دنیای مادر و پسری!!خرابکاریاش زندگیه،لبخندش زندگیه،داد و هوارش زندگیه،بودنش زندگیه!!!
الهی مادر فدای اون خندهات نازنینم
نون کنجدی مادری!
یعنی این لباسا پاک میشن؟؟
بخورمت شیرین!!
دس دس!!