بدون عنوان
روزهای اول اردیبهشت یه اتفاق خیلی خیلی بد افتاد،بابای شبنم و شهرزاد سکته کرد وفوت شد.اونقدر شوک برانگیز بود که هنوزم باورش سخته...چون تو سرماخورده بودی برای مراسمهای اصلی نتونستیم بریم ولی هفته آخر اردیبهشت باروبندیل بستیم وبا دایی سینا راه افتادیم تا به مراسم چهلم برسیم.
به محض رسیدن من ویروس گرفتم و3روز وحشتناک مدام حالم بد بود.تمام آب بدنمو از دست داده بودم.تنها دلخوشیم این بود که تو حالت خوبه!ولی انگار فقط صببوری کردی مامان برای پرستاری حالش بهتر بشه!!
تو هم ویروس گرفتی،چند روزم تو بیحال و بی اشتها بودی که خدارو شکر به سلامتی رد کردی،ولی به نظرم لاغر شدی.خیلی غصه خوردم،خیلی عذاب کشیدم...خدایا منو به مرضی و غم بچم آزمایش نکن...
فرشته های خاله،شبنم و شهرزاد
مسافر کوچولوی من!
پسرکوچولوی بیحال من
اینم 4 فرشته کوچولوی ما
از راست(آبتین-سروش-النا-شهرزاد)