سروش نازنین سروش نازنین ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

♕ سروش شازده کوچولوی من! ♕

بابا اومد

بالاخره روز سوم عید بابا اومد!با فک وفامیل کلی اینور و اونور گشتیم!!تعطیلات خیلی خوبی بود.               ...
3 مهر 1392

فرشته من

چندی است شبها به سراغم     می آید فرشته ای       مهربان        و چشم میدوزد                 در چشمانم دلجویانه تر از همه مادران             جهان و به من میگوید:                   مامان!        (فاطمه راکعی) ...
3 مهر 1392

سال تحویل پر استرس!

یکی دو هفته است که اومدیم کرمان ولی بابا هنوز نیومده پیشمون.همه فامیل رفتیم خونه دایی مهدی تا لحظه سال تحویل دور هم باشیم.یه لحظه،فقط یه لحظه گذاشتمت روی تخت روسریمو درست کنم نمیدونم چطوری از بین دست و پام سر خوردی و به صورت افتادی رو زمین،خدای من نمیدونی اون لحظه چی به من گذشت.فقط همین بس که تا چند روزاز شدت ضربه ای که زده بودم به سرم گوشه چشمم خون مردگی داشت!! بازم خداروشکر که به خیر گذشت!ولی روی بینیت زخم شد ببشید     اینم آبتین کوچولو دومین نتیجه خاندان ضیائی بعد گل پسرم!و باباییش!!   سروش شیطون و مادر جونش! اینم سروش و مامان خونه حسنا جون! ...
2 مهر 1392

یلدا مبارک!!!

اولین یلدات مبارک شازده پسرم!   سروش و علیرضای عزیز   و عرفان!   عاشق بوییدنتم،عاشق طعم اون چونه گرد و خیستم فسقلی آب دهنی!!! هنوزم شبا یهو از خواب میپرمو نفس کشیدن آرومت آرامش میده به لحظه های بیقراریم.اگه همه از داشتن بچه اینقدر غرق عشق و لذتن پس خدایا رحم کن به حال بی بچه ها...   ...
2 مهر 1392

اولین وعده غذا!!

امروز 91/11/4 اولین وعده غذاتو خوردی!دو تا قاشق پوره سیب زمینی!!! الهی قربون اون صورت کروکثیفت عشقم منوی روز دوم:پوره هویج(دوست نداشتی!) منوی روز سوم:حریره بادام(بهتر بود!!)   ...
2 مهر 1392

شیطون بلا!

چقدر امروزت با دیروزت فرق میکنه،چقدر هر روز شیرینترو باهوشترو صدالبته شیطونتری!!!           سروش و دایی سلیم که جونش در میره واسه شازده پسر!       ...
1 مهر 1392

فرشته مادر!

خدایا اگه همه فرشته هاتو همینقدر دوست داشتنی آفریدی من عاشق خالقشونم.خدایا خودت حافظ فرشته من و تمام فرشته ها باش. فرشته کوچولو،دیشب تو خواب عین هلیکوپتر دور خودت میچرخیدی!بعد یهو میچرخیدی رو سینتو سرت و میذاشتی رو دستات!! تو شیرینترین هدیه خدایی نانازم!!   ...
1 مهر 1392